ایده هایی برای مدیریت کارکنان...

یادتان باشد که حتی با هوش عادی هم می توانید با به کار بردن خرد مدیریتی در مدیریت کارمنـدان کارایی بسیـار بالایی را در آنهـا ایجـاد کنیـد هیچ راه دیـگری وجـود ندارد . اگر یک مـرد  می توانست مقدار تاثیر یک ضربه تبر را به درخت اندازه بگیرد مطمئناً نا امید می شد. با این حال این ضربات کوچک اگر به طور متوالی ادامه یابند کلفت ترین درخت ها را هم می اندازد...  الف) تلاش کنید ذهنیت کارمندان خود را تغییر دهید.
آیا ذهـن کارمنـدان ما در کاغـذها و پرونـده های شـرکت شما ثبت می شوند ؟ چرا نه ؟  آیا فکر نمی کنید که این ذهنها ابزار کار شما هم هستند ؟
دلمان می خواهد سیستم نوینی را معرفی کنیم که بازدهی و تولید را بالا ببرد اما با مقاومت کارمندانی رو به رو می شویم که مستقیماً با تغییر مخالفت می کنند. وقتی می خواهید چیزی را عـوض کنید کارمندانتان را با خود جلو ببرید . اینکار را به آرامی انجام دهید ترسها ی آنها بروز نمی کنـد  فکر خود را عوض کنید ...  خوتان را عوض کنید.
استخدام افراد با هوش کافی نیست بلکه به همان اندازه مهم است که چگونه هوش را که مدیریت کنیم  . وقتی دید متفاوت شروع می شود می توانید افراد خود را بهتر مدیریت کنید. وقتی در مورد مدیران موفق مطالعه می کنیم می بینیم که موفقیت آنها بستگی به توانایی آنها در مدیریت موثر افراد بوده است .
ب ) ارتباط موثر با کارمندانتان مثل مغز کنجد قوی است.
اطلاعات خیلی مهم است . هر کسی به آن احتیاج دارد مقدار مناسب اطلاعات در زمان مناسب و در نوع مناسب است که باعث پیشرفت شرکت به سمت موفقیت خواهد شد. اطلاعات برای شرکت مثل غذا برای بدن ضروری است . غذای خیلی زیاد و یا غذای خیلی کم یا نوع غذای نا مناسب بیشتر بدی دارد تا خوبی . حالا : چگونه اطلاعات صحیح و مناسب که سودآوری شرکت را در دراز مدت به بالاترین سطح می رساند بدست می آوریم اینجا چند نکته آورده شده:
گوش دادن را یاد بگیرید :
یک مدیر نمی تواند هزینه جبران نشینیدن حرف های کارمندانش را بپردازد و با این حال هیچکس کاملاً بـه حرف های دیـگران گوش نمی دهـد . به طـور جطدی به حرف های کارمنـدانتان گوش دهید می توانید اینکار دور از دفتر کار خود در جای که کارمندان به استراحت می پردازند و کمتر تحت تاثیر و

قدرت اداری شما هستند انجام دهید . در این صورت آنها می توانند بهتر ارتباط برقرار سازند و شما می توانید سخنانشان را به طرز موثرتری بشنوید .
ج) به کارمندانتان کارهای سخت و خسته کننده ارجاع نکنید .
کارمندان علاقه ای به کارهای چالش زا ندارند . بنابراین در مواجه با این جور کارها روحیه خـود را می بازند هنرمندان گفته اند: کاری را که دوست دارید انتخاب کنید و در این صورت هرگز لازم نیست یک روز هم در زندگی کار کنید.این دست شماست که کار برای کارمندانتان خسته کننده و پر از هیجان باشـد کار بایـد یک فعالیت ارضا کننـده باشـد که بهترین چیزها را مطابق لیاقت افراد در اختیارشان می گذارد . کار نباید منبع درآمد باشد که باید به صورت فعالیتی در آید که موجب رشد و تکامل کارمندان می گردد.
وقتی یک کار با ارزش را به کارمندانتان می سپارید آنها برای  انجام آن نیاز به استفاده از دانش و مهارت و انرژی خود دارند.
تضمین کنید که کار هر فردی او را راضی میکند و در نتیجه او کاملاً بکار دل می دهد .  تنها کسانیکه دست به تلاش می زنند موفق می شوند این موفقیت در همین تلاش حاصل شود. وقتی اختیارات می دهید و کمک می کنید یک کارمند متوسط تلاش می کند که کارش بیشترین بازده را داشته باشد و از تمام استعدادهایش استفاده نماید.
د) جلسات خوب راه بیندازید.
دو نوع جلسه وجود دارد : اول نوع بازاری و سوم نوع ارکستری مسؤولیت اینکه آخر وقت جلسه از چه نوعی در می آید بر عهده ی سخنران جلسه است .
هر گرد آیی – سمینار - یا کلاس آموزشی ، جلسه ای از افراد است و عنصر رهبری از ابتدا تا انتها مسؤول آن می باشد. برای یک مدیر برگزاری جلسات یک فعالیت ضروری یک راه بالقوه موثر برای اطلاع رسانی بحث و تبادل نظر ایجاد خطر و تصمیم گیری راجع به یک نقشه است . با این حال لحظه ای که نام جلسه به میان می آید تصورات منفی به ذهن هجوم می آورد برای اینکه اکثر جلسه ها نا منظم و پراکنده و خلاصه وقت تلف کنی از آب در می آیند.
ایده هایی برای ایجاد و انگیزه در کارمندان .
کنار آمدن در هر شرکتی جنبه بسیا مهمی از روابط انسانی است. چه این شرکت 6 کارمند داشته باشد یا 60 ، 600 ، 6000 ، ما کسانی را دیده ایم که به نظر بسیار زبده بوده اند اما عملکرد آنها به علت

نساختن با همکارانشان چندان تعریفی نداشته مدیرانی که با موقعیت و امکانات خوب نمی توانسته اند بین کارمندان توافق ایجاد کنند. بالاخره اینکه شما می توانید یاد بگیرید که چگونه با دیگران کنار بیاید و به کارمندان دیگر هم این را بیاموزید.
الف ) همه در شرکت مهم هستند.
هر کسی تمایل دارد مه مقرر کند کارش خیلی مهم است . کارمندانی را که نمی توانند بادیگران کنار بیایند پیدا کنید تا حد ممکن عادلانه رفتار کنید اما بعد از فرصت دادن قاطع باشید هر کسی که در برقرار کردن ارتباط دو طرفه مشکل دارد در دراز مدت به مقاصد شرکت ضربه خواهد زد.
ب) به آنها بیاموزید که از انتقادات درس بگیرند.
انتقاد یک واقعیت زندگی است هیچکس نمی تواند همیشه دیگران را خوشحال نگه دارد پس باید با انتقاد چطور برخورد کنیم ؟ خوب سخت است اما سعی کند بلافاصله جواب ندهید گوش کنید هضم کنید مسائل را از دید شخص منتقد بنگرید به کارمندانتان بیاموزید که انتقاد را به عنوان قسمتی از شغل خود بپذیرند و از آن درس بگیرند انتقاد را به چیزی با ارزش تبدیل کنید.
ج) درگیری های شخصیتی را از بین ببرید.
اگر هنوز درگیری بین شما و کارمندانتان وجود دارد آنرا از بین ببرید کارمندان اصلاح ناپذیر را هم بیرون کنید تا برای رقبای شما کارکند.
د) مشکلات کارمندانتان را حل کنید.
هرکسی از رئیس جمهور گرفته تا یک رعیت ساده مشکلات خودش را دارد بزرگ و کوچک . تنها نظر شماست که کفیت و کمیت مسائل را تعیین می کند.
یادتان باشد : مشکلات واقعاً از نبود ایده ها نشآت می گیرند بنایران برای هر مشکلی به ایده ها ی مختلف فکر کنید . از  مشکلات نهراسید و فرصت ها را مغتنم شمارید. وقتی از مشکلات نترسید حل خواهد شد مشکلات باعث ترس می شوند و عمل ترس را می کشد بنابراین دست به عمل بزنید.
هـ) کارمندان بد را درمان کنید.
کارمندان با هم مساوی نیستند هرگز هم نبوده اندو نخواهند بود در مورد کارمندانی حرف می زنیم که نمی خواهند با بقیه پیش بروند و دائماً جلب توجه می کنند بعضی از آنها خیالبافانی هستند که ادعا می کند نمی توانند از دیگران چیز یاد بگیرند بعضی ها آنقدر جاه طلب هستند که فکر می کنند تحقیر دیگران قسمتی از شغلشان است و هر کس که از آنها پایین تر باشد را به حساب نمی آورند چنین کارمندانی در هر نهادی چه در سطح مدیریت و چه در سطح کارکنان وجود دارند شما به عنوان یک
رهبر هرگز نباید کارمندان بد را تحمل کنید یک ژاپنی می گوید میخ بیرون زده باید آنقدر چکش بخورد تا پایین برود . می توانیم بگوییم که کارمندان بد مثل میخ کج هستند باید آنها را صاف کنیم یا دور بیندازیم . اینکار به کمی قاطعیت و شجاعت نیاز دارد.
کارمندان بد از موثر بودن کار تیمی جلوگیری می کند.
ایده های برای آموزش کارمندان .
دیروز .... گذشته است
امروز ... شما در می یابد که مدیریت کارها مشکل شده است .
خیلی از ما آگاهانه یا ناخود آگاه می گذاریم دانشمان بی استفاده باقی بماند . مثل شترمرغ سرمان را داخل دستاوردهای گذشته فرو می بریم و چشم خود را به روی ایده های نو ، محصولات جدید و کاربرد این محصولات می بندیم . می گذاریم تبلیغات چاپ شده انبار بشنوند و خاک بگیرند . استفاده از فنون و مهارت های تجاری که در سال های آموزش یاد گرفته ایم را کنار می گذاریم چون فکر می کنیم آنها فقط مخصوص تازه کارها هستند شروع می کنیم به ندیده گرفتن مشتری ها و مراجعان و فکر می کنیم آنها مطمئناً نزد ما خواهند آمد و ما را خوب می شناسند.
الف ) ضرورت آموزش .
یک آموزش دهنده مهارت های شغلی خود را به شاگرد خود می آموزد که به دست آمدن آنها از طریق سعی و خطا بسیار وقت گیر پر هزینه و احتمالاً مضرخواهد بود شاید هنوز فکر کنید نیازی به آن نیست اما شرایط به سرعت در حال تغییرند نهادها هر روز بزرگتر و پیچیده تر می شوند موقعیتی پیش آمده که معلمان دیروز امروز نمی توانند درس بدهند و فردا هم مطمئناً موثر نخواهد بود.
مواظب افکار خود باشید اگر یک لغت جادویی در مدیریت باشد کلمه فکر است ، فکر مثبت . سود آوری هر برنامه آموزشی  به فکر مثیت رئیس معلم و دانش آموزان بستگی دارد. اگر فکر رئیس معلم و دانش آموزان درست نباشد هیچ چیز درست نیست در چنین موقعیتی حتی قبل از آغاز جلسات آموزشی هم بازنده ایم.
حالا اگـر شمـا رئیس هستیـد تنها یادتـان باشـد نظرات شما  همیشـه معلوم خـواهـد شـد نظـر خـوبـی نسبـت بـه خـود داشتـه باشیـد درغیـر ایـن صورت دیـگران هـم نظرشان بـه شما منفی خواهد بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.